زکریازکریا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

بزرگ مرد کوچک:زکریا

قصه های مادر و پسری2...

1393/6/21 10:52
نویسنده : مامان زکریا
339 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از ظهر از خواب بیدار شد و گفت: مامانی خواب ذذت دیدم(ذرت)

گفتم: خوابت چطوری بود؟

گفت: ذذت کباب کردیدم.

ماهم منتظر جرقه ای تا خودمان را فدا کنیم .

چادر و چاقچور کردیم و رفتیم بازارچه محل تا اولین قدم تعبیر خواب دلبندک را برداریم

و سبب خیری شد تا یکی از عزیزترین عزیزان قدیممان را ببینیم .

ذذت خریدیم و اومدیم خونه تا خواب دردانه تعبیر گردد.

گاهی که می شود به همین سادگی دلی را شاد کرد چرا که نه ...

و جایزه مان شد دیدن همان دوست قدیمی و مرور خاطرات  ناب دبیرستان.

 

از هولش می خواست خام خام دست به کار شود...

 

زکریا: عین آدم بزرگ ها دایم به من گوشزد می کرد که مامانی داگه مواظب باش!!!!!!!!!!!!!!

و ما دلخوش می شدیم که حواسش به داغی هست...

دوربینم رو که دید گفت: مامانی کار جالبیه؟ میخوای بگیری برای گگلاگم (وبلاگم)؟

من اینجور مواقع فقط لبخند تحویلش میدم...

خدا کنه هیچکی دلش نخواد وگرنه من چیکار کنم؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

پسندها (2)

نظرات (12)

مامان محمد مهدي (مرضيه)
22 شهریور 93 8:51
نوش جونت عزيزم خانم ما هم دلمون خواست حالا چه مي كنيد؟! آفرين به ماماني زرنگ و با حوصله
مامان گلشن
22 شهریور 93 10:49
دورت بگردم به به به به به به
نسيم مامان آبتین
22 شهریور 93 10:57
نوش جون گل پسری
مامان فاطمه
22 شهریور 93 17:20
به به عجب بلالی نوش جون گل پسری
رها
23 شهریور 93 10:17
نوش جانت گل پسرمچه شیرین حرف می زنی زکریا جان
مامان گلشن
23 شهریور 93 11:58
سلام اقا زکریا خاله دورت بگرده عکس های خیلی خیلی خیلی قشنگی بود
مامان پارسا
23 شهریور 93 17:18
نوش جونت پسرم
مامان اعظم
26 شهریور 93 20:06
این بلال خوردن زکریا بدجوری دهن آدم رو آب میندازه...منم می خوام
مامان زکریا
پاسخ
سلام عزیزم خودم گفتم مدیون خلایق میشم هااااااااااااااااااااااا شما به بزرگی خودتون بی خیال شید
مامان ضحــــا
29 شهریور 93 12:15
نوش جونت خاله يكي هم از طرف من ميخوردي.جاي من خالي
الهه مامان سلما
1 مهر 93 10:49
شانس آوردی من حامله نیستم...نوش جونتون
علی
6 مهر 93 19:14
پسر دایی فدایی داری
صفورا
12 مهر 93 7:10
همیشه رویاهای خوب وصادقه ببینی گل پسر.....به دوراز شیطان رجیم