زکریازکریا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

بزرگ مرد کوچک:زکریا

یا صاحب الزمان ...

بر چهره پر ز نور مهدي صلوات بر جان و دل صبور مهدي صلوات تا امر فرج شود مهيا بفرست بهر فرج و ظهور مهدي صلوات     امام زمانم سلام! آقا جان آیا می شود مانند مادرانی که زمانی پسرانشان را فدای راه اسلام سرباز خمینی عزیز نمودند من هم لایق باشم فرزندم را در رکاب خدمت گذاری و سربازی و نوکری شما ببینم؟ آقای من آرزویم برای فرزندم مقام نوکری شماست اماما... آیا می شود روزی این غیبت به سر آید ؟ آیا می شود روزی بیاید که هر وقت دلمان گرفت  هر وقت دلمان برای سیمای نورانی تان تنگ شد به دیدارتان بیاییم؟ به درب منزلتان؟ امام زمانم... آیا می شود روزی دو رکعت نماز به اقتدای شما بخ...
22 خرداد 1393

جشن میلاد بهانه ی خلقت ...

این روزها بیشتر ما خانم ها به خود می بالیم... چون بهانه ی مان برای بودن چه باعظمت معنا می شود زیر سایه ی پربرکت بانو فاطمه ی زهرا سلام الله علیها... -------------------------------------- امسال من و زکریا به یه جشن زیبا و شاد و به یادماندنی به مناسبت همین ایام مبارک دعوت شدیم... چونکه دیگه جا نبود آقا زکریا و دوست گلش آقا محمدحسین کنار هم روی یک صندلی نشستند. دو لپی  که چه عرض کنم شششششش لپی داره شکلات می خوره!!!!!!! زکریا روی سن پیدا کنید!!!!!!!!!!! بچه ام رفته بادکنک بیاره خوببببببببببببببببببببب! در کنار بازیگران محبوب و دوست داشتنی شهرمون ! عکس یادگاری با بازیگران محبوب کرمانشاه...
2 ارديبهشت 1393

نرفتیم زیارت ولی پای قاب شیشه ای رفتیم قاطی عزادارا...

اومد و گفت: مامان حسین جان !(گفتم: برای چی زنجیر می خوای پسرم؟) دستم و کشید و آورد پای تلویزیون دیدم داره دسته جات زنجیرزنی حرم مطهر رضوی رو نشون میده از ذوق خواستن زنجیرش نمیدونم چطوری رفتم و زنجیر و واسش آوردم خودم هم نشستم و ماتش شدم بچه که ریا بلد نیست آنچنان از شفیع دلش زنجیر زد که به حالش قبطه خوردم ...
7 بهمن 1392

محرم امسال...

امسال سومین سالیه که کوچک مرد ما میره همایش شیرخوارگان حسینی که البته به نظرم باید بگیم فدائیان موعود... روزهای تاسوعا و عاشورا هم مثل هر سال غریب بود... و پر از غم و آسمان هم گریه می کرد... بنوش مادر جان ولی بدان کودکی امروز تشنه است که از ثلاله پاک رسول است...     ...
17 آذر 1392
1