زکریازکریا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه سن داره

بزرگ مرد کوچک:زکریا

باید رفت نه یکبار بارها و بارها و بارها...

1394/1/26 21:08
نویسنده : مامان زکریا
1,196 بازدید
اشتراک گذاری

مگر بی دل هم می شود زندگی کرد؟

نه نمی شود

من هم دلم پیش خودم نیست

به دست کریمانه ی اهل بیت امانت است...

جایتان خالی بود

امسال نوروز فاطمی در کربلای معلی بودیم

هر وقت درست و حسابی باورم شد از سیر تا پیازش را تعریف می کنم.

-----------------------------------------------------------------------------

ادامه ی مطلب:

سلام به همه ی دوستان گل و بهتر از گلم

مهربونا من این روزها خیلی سرم شلوغه و کمتر به وبلاگ سر می زنمدلخورقهردلخور

منو ببخشید

ولی با کلی عکس سفر برگشتمآرامآرامآرام

البته الهام سادات جون از من زرنگ تره و قبلا همه عکس ها رو گذاشته توی وبلاگ گلشنمتنظر

 

اینجا مقام دست حضرت عباس است

من به این قسمت داستان دقت نمی کنم که یک مقام است و واقعا اینجا دستان مبارک را از بدن یار و یاور امام حسین علیه السلام جدا نکرده اند

...

اینجا یادر آور این است که دستانی مبارک از پیکری مطهر جدا گشته...

کربلا را اگر در کربلا روایت کنی 

آدم به جنون می رسد

و الله قسم

حرفی نمی زنم و روایت گری سفر را به عهده ی عکس ها می گزارم.

 

لحظه ی تحویل سال

چشمان خواب آلود و پف کرده ی من و زکریا

بین الحرمین شریف

زبانم قاصر بود از خواسته های دنیایی

بین حرمین شریف باشی و فرج مولای غائب را نخواهی جفاست...

 

 

این صورت ناراضی  از  زکریای رازی(به قول پدر جانمان که می گوید: زکریای رازی)

دقیقا تمام اسباب بازی فروشی ها را توقع داشت بار بزنیم بیاریم با خودمون!!!!

هر روز باقیمانده ی نان های صبحانه و ناهار و شام را ریز ریز می کردیم برای کبوترهای حرم

و این کار بیشترین میل و رغبت را در زکریا برای رفتن به حرمین شریفین ایجاد می کرد.

طوری که دایم می پرسید کی میریم حرم تا به کبوترا نون بدم؟

یک شب ساعت نزدیکای دو نیمه شب توی صحن امام رضا حرم مطهر مولا علی علیه السلام بیشتر از بیست تا کبوتر دور زکریا جمع شده بود

و صحنه ی خیلی زیبایی بود...

یادش بخیر

 

پسندها (6)

نظرات (14)

مامان زهره
26 فروردین 94 21:18
سلام خانمی زیارت قبول امیدوارم باز هم نصیبتون بشه خوش به حالتون
مامان زکریا
پاسخ
سلام عزیزم یه دنیاااااااااااااااااااااا ممنون
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
27 فروردین 94 17:31
خوش به سعادتتون از وبلاگ گلشن جون فهمیدم چطور روزتون نو شد و خدا قسمت همه آرزومندانش بکنه
مامان زکریا
پاسخ
ممنون عزیزم ان شالله قسمت و روزی شما هم بشه
مامانی
29 فروردین 94 7:53
سلام کربلایی جااااااااااااان زیارت قبول دیدیم مدتیه غیب شدین، ایشالا تا باشه از این غیب شدن ها زوار کوچولومون رو ببوس
مامان زکریا
پاسخ
قربونت برممممممم
مامان نازنین زهرا
29 فروردین 94 17:07
سلام بانو...زیارت قبول ....من که به نظرم برام خیلی دوره این آرزوالتماس دعا
مامان زکریا
پاسخ
سلام عزیزم ان شاالله به همین زودی قسمتتون بشه
مامانی
31 فروردین 94 15:35
سلام مامانی زیارت قبول پس امسال یه سال پرباری رو شروع کردین خوش به حالتون
مامان زکریا
پاسخ
سلام عزیزم ان شالله که همین طور باشه
گهواره
1 اردیبهشت 94 8:47
ان شالله تند تند برین این سفررو... ان شالله سوریه هرچه سربعتر...
مامان امیرصدرا
4 اردیبهشت 94 17:53
سلام عزیزم خوش به سعادتت قبول باشه گلم
مامان زکریا
پاسخ
سلام علیکم ممنون از لطف شما
مامان گلشن
8 اردیبهشت 94 9:01
هنوز هم به لحظه لحظه ی بودنمون توی کربلا فکر میکنم ...چقدر خوب بود و غیر قابل وصف
مامان زکریا
پاسخ
زود تموم شد
مامان نازنین زهرا
10 اردیبهشت 94 0:50
چه قدر چهرهتان عرفانیست بانو....قبول است زیارتتان حتما
مامان زکریا
پاسخ
این نظر لطف شماست عزیزم
الهام مامان امیر علی و امیر حسین
14 اردیبهشت 94 11:23
زیارت قبول مامان زکریا. انشاله همیشه سفرهای زیارتی و خوب د1شته باشید
گهواره
15 اردیبهشت 94 12:31
چقدر گلناز شبیه شماست!
الهه مامان سلما
15 اردیبهشت 94 12:41
مادمنتظر کلی عکس میمونیم پست قبلی نوشتم انشالا سفر کربلا اومدم بالاتر دیدم واووو.. خیلی خوش ب سعادتت...
مامان زکریا
پاسخ
سلام عزیز دلم به دعای خیر شما بود این زیارت ... شک ندارم
مامان آنيتا
24 اردیبهشت 94 22:44
سلام گلم مطلب گذاشتم نظر یادت نره
مامان گلشن
16 خرداد 94 23:18
لحظاتی ناب را در خواب گذراندیم