زکریازکریا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

بزرگ مرد کوچک:زکریا

مادرانه هایم...

1393/4/24 13:31
نویسنده : مامان زکریا
241 بازدید
اشتراک گذاری

روزها می گذرد و من گاهی دلم برای اتاق کارم در اداره، برای همکار نازنینم ،برای کارم 

دلم تنگ می شود...

خیلی تنگ...

خاطراتش را در ذهنم مرور می کنم و می گذرم...

زکریای عزیزم...

آنقدر ندیدنت و نبوئیدنت و نبوسیدنت مادرانه هایم را بی رنگ کرد که قید همه چیز را زدم جز تو...

خواستم به خدایی که تو را ارزانی مان داشت بگویم: می دانم وظیفه ی اصلی ام را نباید فراموش کنم.

با تو بودن را با تمام دنیا عوض نمی کنم...

 

 

 

پسندها (3)

نظرات (3)

مامان ضحــــا
25 تیر 93 8:48
salam zahra zoon ramz ro khosoosi mifrestam
مامان زکریا
پاسخ
tankssssssssssssssss
مامان گلشن
26 تیر 93 14:11
فکر کنم بودن در کنار زکریا رو با دنیا عوض نکنی.واین یعنی مادر بودن
مامانی
16 شهریور 93 9:25
سلام از وبلاگ دوستان وبلاگ شما رو پیدا کردم، وبلاگ زیبایی دارین از اول شروع کردم تا به اینجا رسیدم و اینجا به شما غبطه خوردم، گاهی فکر میکنم کاش من هم جرآت چنین ریسکی رو داشتم گاهی فکر میکنم اون خداشناس یا نشناسی که اولین قدم رو توی به کار گیری نیروی انسانی زن برداشت، چقدر سیاستمدار بود.. خدا این بزرگ مرد کوچک رو براتون حفظ کنه
مامان زکریا
پاسخ
من همیشه میگم فقط مادران شاغل خودشون میدونن که چه مردای بزرگی هستن که دغدغه ی کارشون ذره ای از دغدغه های مادرانه شون کم نمیکنه خدا شما رو هم حفظ کنه