زکریازکریا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

بزرگ مرد کوچک:زکریا

تصمیم جدید من و بابا

1393/3/25 9:51
نویسنده : مامان زکریا
267 بازدید
اشتراک گذاری

چونکه یه سینما نزدیک خونه ی ماست تصمیم گرفتیم برای آشنایی زکریا با محیط های اجتماعی و مخصوصا عادت کردن به شرکت در فعالیت های اجتماعی هر از چند گاهی به سینما بریم .

برای شروع از فیلم آقای حاتمی کیا شروع کردیم به چند دلیل :

- متبرک شدن این فیلم به نام شهید چمران

- موضوع فیلم که در استان کرمانشاه و شهر پاوه بازی شده بود.

- علاقه به فیلم نامه نویسی و کارگردانی آقای حاتمی کیا حتی با تمام نقطه ضعف های فیلم

- گویش کردی که در فیلم به کار رفته بود

همه و همه باعث شد ما با فیلم چ شروع کنیم

البته بعضی از صحنه های فیلم که مجروحان جنگ و صحنه های بمباران را داشت کمی برای زکریا مناسب نبود ولی  خدارو شکر خیلی آرام نگاه می کرد ولی گفت:

مامان پلیس ها دارن آدم بدها رو میکشن؟

میخکوب شدم 

او هیچ تصوری از دشمن و جنگ نداشت

گفتم آره مادرجون .

سوال های زکریا موقع دیدن فضای سینما:

(البته این بار اولش نبود که سینما میومد ولی دفعه های قبل خیلی کوچیک بود و تصوری از محیط نداشت.)

- چرا همه ساکتن؟

- چرا اینجا تاریکه؟

- بریم خوراکی بخریم!

موقع بیرون آمدن از سینما:

مامان من پلیس بشم؟ خوبه؟

چرا دوست داری پلیس بشی مامان جان؟

- هیچی

(او نتوانست جواب سوال سخت مرا بدهد ولی در ضمیر ناخودآگاهش شکل گرفت که حق خوب است و باطل و زورگو باید نابود شود)

همین را می خواستیم یاد بگیرد.

 

پسندها (3)

نظرات (3)

کفشدوزک
27 خرداد 93 19:25
سلام شما را به بازدید از وبلاگ دستبندهای کفشدوزک دعوت میکنم. مطمئن باشید ارزش یکبار دیدن را دارد. منتظر شما هستم.
مامان ضحــــا
28 خرداد 93 8:28
سلام خانمي حالتون خوبه؟؟ هواي شهرتون بهتر شد؟؟ زكريا جون سينما خوب بود؟؟
مامان زکریا
پاسخ
سلام عزیزم ممنون چندروزه هوا بهتره
حامده(مامان امیر محمد)
31 خرداد 93 9:26
سلام خاله جون سینما خوش گذشت حالت چطوره مامانی بهترید چندوقته بی خبرتون بودم
مامان زکریا
پاسخ
سلام عزیزم چند وقته خیلی مریض احوالم . تازه یه کم حالم بهتر شده انشالله آپ میکنم تا چندروز دیگه