کاردستی بازی مورد علاقه ی زکریا
هر چی خرد و ریزه توی خونه ی ما قابل احترامه و دور ریختنی نیست...
قدرشان را می دانیم و جمع شان می کنیم برای روزی که دردانه ی کوچکمان دلش بازی کاردستی سازی بخواهد
البته خودمان هم کم لذت نمی بریم از این بازی ها!!!!!!!!!!!!!
حتی اگه چیزی درست نشه در آخر کار ما نه به روی خودمان می آوریم نه ناراحت می شویم همین که
ساعت ها سرگرم می شود با دقت و ظرافت و دستان کوچکش و فکر بی نهایتش را معطوف ساختن می کند ما راضیم و خوشحال
مدت زمانی که می گذرد خودش می آید و پیشنهاد شراکت می دهد
مامانی بیا مجسمه ی مامان درست کنیم!
ما هم دلمان ضعف می رود برای شراکت
دست به کار می شویم مرحله به مرحله نظر پسرک را می پرسیم و اجرا می کنیم
برای دست هایش بریم بگردیم یه چیز مناسب پیدا کنیم...
و با هم مشغول گشتن می شویم
برای لباسش نظرت چیست؟
برای موهایش چه کار کنیم که پسرک در عین ناباوری گفت: مامانی بوهاش بلند باشه تا خشتل بشه!!!!!!
و ما در عجب این خصلت مردانه اش چغیدیم!
در پایان کار:
مامان خشتل شد بزارمش کجای اتاقم؟
مامان فردا باباش هم درست کنیم
مامان بچه شون کو؟
و خلاصه اینکه ما باید تمام اهل و عیال و فامیل و همسایه را برای زکریاجون بسازیم وگرنه باید جوابگو باشیم
خدایا این همه قوطی دوغ را برسان....