زکریازکریا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

بزرگ مرد کوچک:زکریا

جیگ و داد

صبح آرام و بی صدا دراز کشیده بود توی تختش اول فکر کردم خوابه به صورتش نگاه کردم  نگاهم کرد و بی مقدمه گفت: ماما جیگ (جیغ) با داد چه فرق(فرقی) داره؟ براش با اصوات مثال زدم و سرش و تکون داد و گفت من داد دوست دارم جیگ دوست ندارم!
2 ارديبهشت 1393

نقاشی با یک دنیا ذووووووووووووووووووق

قلمو را برداشت و آرام رنگ ها را امتحان می کرد با یه احتیاطی وصف ناشدنی رهایش کردم به حال خودش فقط مانده بود سر و صورت مرا هم رنگ باران کند یک ساعتش به همین زیبایی گذشت...                 ...
9 اسفند 1392

بالا بالا به سبک زکریایی!!!!!!!!!

ما که هروقت تبلیغ بالا بالا را از تلویزیون می بینیم شبکه را سریع عوض می کنیم!!!!! که یک موقع این جناب بهانه اش را نگیرد (به دلایل مشروحه ی قبلی) از قضا یک خشت خانه سازی با بسته بندی شبیه بالا بالا پشت ویترین مغازه کتابفروشی توجه اش را جلب کرد و ما از خدا خواسته پریدیم و خریدیمش  و تقدیمش نمودیم با عشق. میگه: مامانی مار بزگ بزگِ مامانی تخاب عروسِ(مامانی تختخواب عروسک ساختم) هوهوچی چی ددسته؟  ترجمه: قطار ساختم درسته؟ ...
5 اسفند 1392

شرط!!!!

بهش گفتم: زکریا جون هروقت ... داشتی سریع به مامانی بگی تا بریم دستشویی. برگشت و گفت: شرط داره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! (ما داریم وارد چه دنیایی می شویم؟ با این وروجک)  
28 بهمن 1392

قصه

قصه را که می طلبد کتاب هایش را با خودش می آورد و می اندازد توی بغلم می نشینیم کنار هم تلویزیون خاموش می شود کتاب کلیله و دمنه به زبان کودکان نگاشته شده و البته عکسهای رنگی کوچکی هم دارد هرچند برای مقطع سنی 7 سال به بالاست! ما که این را می دانیم دلبندکمان نمی داند کتاب را دستم می گیرم و شروع می کنم به قصه گفتن گاهی به صفحه کتاب هم نگاهی می اندازم قصه ای را می گویم که با عکس آن صفحه کتاب متناسب باشد قصه که تمام می شود کلی ذوق در چشمانش موج می زند او ندانست که من قصه از خودم بود ولی یاد گرفت که چیزهای خوب همیشه در کتاب نوشته می شود او را محکم بغل کرد و بوسید کتاب را می گویم آن دو با هم رفیق شدند...
17 بهمن 1392

چند وقتی ست تمرینات مسئولیت پذیری را شروع کرده ایم...

پسرک کوچکمان وقتش رسیده چیزهایی را یادبگیرد که تا قبل از این چند روز نمی باید... این روزها خودش می گوید که روحش چه می طلبد؟ - خودش غذایش را می خورد حتی اگر بیشترش را به سفره و اطراف بشقاب بدهد نوش جان کنند. - خودش کاپشنش را در میآورد حتی اگر چند دقیقه بیشتر طول بکشد و ما باید حوصله کنیم. - خودش اسباب بازی هایش را جمع می کند حتی اگر بیشترش جا بماند. - خودش کارهای کوچکش را انجام میدهد مثل روشن کردن اسباب بازی های باتری خورٍ، جفت کردن کفش هایش، آوردن متکا برای تلویزیون دیدن، ... - خوردن نعلبکی چای صبحانه - باز کردن درب آسانسور - سوار و پیاده شدن از ماشین - ...   ...
17 بهمن 1392