خلقت زیبای تو را شکرررررررر....
- قربون اون خدایی برم که پاهای سالمی بهت داد تا بدوی ی ی ی ی
تند و تند
مخصوصا هر وقت میخوام لباس بپوشم به تنت موقع بیرون رفتن از خونه
چند دور دور پذیرایی میدوی و بلند بلند بهم می خندی که مثلا من نمی تونم بگیرمت...
و من که مست مست از صدای خنده هات و پاهاتم...
- خالقت رو شکر به عدد ما احاط بی علمک... ای زیبایی آفرین من
هر وقت که دفتر و کتابم رو باز میکنم تا مثلا درس بخونم میای جلو و در کتاب رو میبندی و میگی اِ اِ اِ دومبا دومبا
یعنی درس نخون ، پاستیل بده!!!!
- یک شب متوجه شدم داری چهار دست و پا میری زیر میز کامپیوتر!!! گفتم: زکریا نی نی شدی؟
اومدی دستم و گرفتی و بردی نزدیکش! دیدم چند تا مورچه پیدا کردی و رفتی دنبالشون!
و دوباره یک نشانه ی دیگر از بزرگ شدند دوباره قند توی دلم آب کرد...
- وقتی خشت های خانه سازی را می آوریم تا با هم بازی کنیم موقع چیدنشان نظر میدهی که کدام رنگ را برداریم یا کدام شکل را... و دایم نظر مرا عوض میکنی و دوست داری به نظرت اهمیت بدهم...