شب یلدای غریبانه و تنها
من و زکریا و مامان بزرگش و دایی محسن امسال شب یلدا پیش هم بودیم ولی جای بابامهدی خیلی خالی بود.
از همه خوراکی ها برای باباجون برداشتیم مخصوصا هندوانههههههههههههههه یلدا و شب بعدش دوباره با باباجون یلدا گرفتیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی