مرور خاطرات:
چند روز پیش اتفاقی دستمان رفت روی سی دی عکس هایی که از بد
سرنوشتشان گذاشته ایمشان در لیست سیاه که چاپ نشوند و همیشه
در سی دی بمانند و حالا چرا به این سرنوشت شوم مقدرشان نمودیم بماند! حال دلمان خواست و مرورشان نمودیم و این یگانه ی شریفمان که یاد گرفته
لب تاپ را بروشند و ما را می طلبد تا رمزش را وارد کنیم نشستیم کنار دستش
و نگاه نمودیم به طریقه ی گذاشتن سی دی ! که البته ما همیشه نقش شاگرد را بازی می کنیم و ایشان استادند انگار همه را یکی یکی نگاه کردیم و هنوز از خاطره ی اولی رخصت نگرفته بودیم
عکس بعدی را می آورد این نجیب زاده ی متفکر و میخواست همه را برایش
بتوضیحم!! بماند که عکس زیباترین هدیه در صندوقچه عمر است ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی