ساعت ها سرگرم بازی...
این روزها در بازی هایت :یک روز تصمیم میگری پلیس شوی و روز دیگه خلبان و یه روز دیگه هم میای و میگی مامان دهنتو باز کن! ببینم دانانونات خباب نیستن؟ آخه من دکترم! یک روز تعمیرکار ماشین میشی و روز بعد بستنی فروش... و من منتظر بزرگ شدنت تا ببینم آینده ای را که امروز برایم بازی اش را در می آوری... مامانی ساکت باش . چرا زکریا جون؟ آخه اینجا ماشینام لالا کردن. مامانی منو پیدا کن! آفنین فهمیدی کجام!!!!!!!!!!!!!!! اصولا با مداد رنگی هایش دیوار می سازد ، خانه می سازد، تفنگ بازی می کند، آنها را تعمیر میکند ولی به نظرش لزومی ندارد با آنها نقاشییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بکشد... م...