بزرگ مرد کوچک:زکریا

هرچی سعی کردم یه لحظه زکریا رو نگه دارم و یه عکس از اون دندون های کوچولوی تییییییییییزش بگیرم نشد که نشد راستی همه فامیل حسابی ما رو شرمنده کردند و زکریا با یه آش دندونی صاحب کلی اسباب بازی شد منم تشویق شدم برای هر دندونی که درمیاره یه آش بپزم!!!!!!!!!!!!!!!

عزیزکم دندونت مبارک روز جمعه برای آقا زکریا آش دندونی پختیم. بازهم مثل همیشه مادربزرگ نازنین زحمت همه کارها رو کشید.     ...

امسال چه نوروز با صفایی خواهیم داشت توی جمع سه نفری خونه مون: با وجود دردانه ی کوچکمان آقا زکریا ...

آقا زکریا میدونی رانندگی بدون گواهینامه خلاف مقرراته؟!!!!!!!!!!!!! گل پسرم ببین چقدر اون پاهای کوچولوت تا کلاج و ترمز فاصله داره!!!!!!!!!! تا فرمان که دیگه نگو!!!!       ...

هروقت به صورت معصوم  زکریا (مخصوصا توی خوابش) نگاه می کنم بیشتر به عظمت خدا پی می برم. هر وقت یه کار تازه ای انجام میده بیشتر به عظمت خدا پی می برم. هر وقت صدای خنده های دلرباش بلند میشه بیشتر به عظمت خدا پی می برم. هر وقت صدای آ و او و د و دا ش توی خونه می پیچه بیشتر به عظمت خدا پی می برم. هر وقت بغلش می کنم و آروم می گیرم بیشتر به عظمت خدا پی می برم. هر وقت .... خلاصه خداجون خیلی دوسست دارم

...

...

        ...

      ...